چرا زمین دارد گران میشود؟ چرا مسکن گران میشود؟ دلایلاش را نمیخواهم اینجا بنویسم چون بیشتر مربوط به مباحث اقتصاد کلان است و من هنوز اقتصاد کلانام را پاس نکردهام!!!
همان طور که گفتم فرصت توضیح دلایل رشد قیمت مسکن را ندارم. (افزایش حجم پول ==> افزایش تقاضای کل ==> ثابت بودن عرضه کل ==> فشار تقاضا برای افزایش سطح قیمتها شامل قیمت مسکن، جلوگیری از افزایش قیمت بسیاری از کالاها با واردات، ثابت نگه داشتن نرخ ارز و قیمت سکه به شکل مصنوعی (عرضه در قیمت پایین توسط بانک مرکزی) از طرفی دیگر کاهش نرخ سود بانکی + تورم بالا ==> سود بانکی حقیقی منفی به سپردههای بانکی ==> تغییر سبد نگهداری دارایی از سپردههای بانکی به داراییهای فیزیکی ==> افزایش بیش از پیش تقاضای مسکن، همچنین عدم اطمینان نیز به نفع افزایش تقاضا برای وام و تقاضا برای خرید مسکن (که در بدترین حالت سرپناهی است برای فرزندان!) است.)
ولی میخواهم توضیح دهم در صورتی که دولت بخواهد هر یک از ایده های ایشان را اجرایی کند مردم چه عکسالعملی را نشان خواهند داد:
خرید و فروش زمین و مسکن در دفاتر ثبت اسناد و املاک با الزام به ثبت قیمت واقعی و نیز جلوگیری از ثبت افزایش قیمت خرید و فروش دست دوم: مردم در بنگاه معاملاتی برای قیمت متری مثلا دو میلیون تومان توافق کرده و در دفتر ثبت قیمت را متری 100 هزار تومان اعلام خواهند کرد. البته چارهای جز دروغ گفتن ندارند چرا که در غیر اینصورت معاملهشان طبق پیشنهاد جناب نمایندهی مردم همدان ثبت نخواهد شد. مردم به خرید و فروش مسکن در قیمتهای بالا ادامه خواهند داد و فقط پنهانکاری سیستم اقتصادی افزایش خواهد یافت. از آنجایی که دولت قیمت 100 هزار تومان را مشاهده خواهد کرد مساله را حل شده فرض خواهد نمود. افزایش پنهانکاری باعث افزایش کلاهبرداری میشود. شکایات بسیاری از توافقاتی که بدون رسمیت تعهد شده ولی اجرا نشده به دادسراها سرازیر خواهد شد که هیچکدام طبق قانون نباید به جایی برسد! افزایش پنهانکاری از سوی دیگر بیش از پیش حرمت قانونشکنی را در ایران از بین خواهد برد.
با اینکه سایت فردا نیوز عنوان 10 پیشنهاد برای مهار گرانی زمین و مسکن برای این خبر زده است من نمیتوانم این ده پیشنهاد را بشمارم. البته مطالب زیادی عنوان شده است ولی همگی به سوی تعیین یک قیمت مشخص برای مسکن و اجبار به استفاده از آن است.
خیلی از نظرات نمایندگان و دولتیهای این کشور به نوعی دخالت در ساز و کار بازار و برهم زدن تعادل را در درون خود دارند ولی این «بستهی پیشنهادی» جناب کارخانهای چیزی جز این دخالت نیست که از هماکنون محکوم به شکست است.
چرا کسانی که اینچنین نظر میدهند فکر میکنند ملت ایران هیچ عکسالعملی در مقابلشان نخواهند داشت و مثل بچههای خوب هر چه اینان بگویند را اجرا خواهند کرد؟
میدانم این اعتراضات قرار نیست تاثیری در تصمیمگیریهای کشور بگذارد، این نوشته را هم از باب تمرینی برای تحلیل پیشنهادات اقتصادی ضداقتصادی نوشتم.
فعلاْ آنقدر دردسرهای اقتصادی کشور آنقدر زیاد است که به نظر نمیرسد بحث بنزین و روشهای کاهش مصرف آن خیلی داغ باشد. برخلاف آنور دنیا که قیمت بالای نفت (که اتفاقا یکی از دلایل دردسرهای اقتصادی کشور است) بحث بنزین و طریقهی مصرف آن را بحث روز کرده است. هر آنچه که پل کروگمن در این نوشتهاش در مورد تفاوت مصرف سوخت (عمتداْ بنزین) در امریکا و اروپا نوشته در مورد ایران هم به نظر من صادق است. البته اینجا وضع احتمالا خیلی خرابتر از امریکاست ولی مساله همان است.
سه پست آخر حامد قدوسی را راجع به ملیگرایی حتماْ بخوانید.
http://chaay.ghoddusi.com/2008/04/post_882.html
http://chaay.ghoddusi.com/2008/04/post_883.html
http://chaay.ghoddusi.com/2008/04/post_884.html
اگر نظر مرا میخواهید با تکتک حرفهای حامد موافقام!
خیلی کارها هست که ما انجام نمیدهیم. خیلی کارهایی که خلاف قانون یا عرف است. خیلیها هم این کارها را انجام میدهند. از منافع حاصله هم سود میبرند!
مثالش خیلی زیاد است. من تقلب نمیکنم! من با این که 23 سال دارم تاکنون رابطهی جنسی نداشتهام! و ...
چرا ما این کارها را نمیکنیم؟ نمیخواهیم یا نمیتوانیم؟
خیلی وقتها نمیتوان مشخص کرد دلیل اصلی چیست! حتی خود من در مورد تقلب بارها گفتهام تقلب نمیکنم چون کار درستی نیست و ... بارها نیز برای این که مورد تحقیر نابهجای دوستان و همکلاسیها واقع نشوم گفتهام تقلب نمیکنم چون بلد نیستم!
شاید تا مدتها خودم جواب این سوال را نمیدانستم ولی یک بار که حافظهی ماشینحسابم را پر کرده بودم از فرمولها و خیلی راحت میتوانستم به ماشینحساب مراجعه کنم (تقلب از ماشینحساب قابل شناسایی توسط ناظران نیست!) نکردم و از دفعات بعد هم فرمولها را توی حافظهاش ننوشتم برایام مشخص شد که «من تقلب نمیکنم چون نمیخواهم».
وقتی میفهمم دلیل انجام ندادن کاری این است که نمیخواهم، خیلی راحتترم شاید حتی بعدها بفهمم که تقلب نکردنم اشتباه بوده ولی حداقلاش این است که مطمئن هستم دلیل این کار ضعف نبوده بلکه ارادی و براساس طرز فکرم بوده است!
همین!
فکر کنید اگر یکی از چشمانتان را از دست بدهید چه اتفاقی میافتد؟ واکنش شما چه خواهد بود؟ ناراحت میشوید؟ چه قدر؟
چند ماه پیش بود، از پارکینگ که آمدم بیرون احساس کردم دیدم تار شده، نه اینکه وضوح تصاویر از بین برود، بیشتر اینکه تاریکتر دیده میشدند. عینک آفتابیام را زدم بالا، تقریباً فرقی نکرد! چشمهایم را که یکی در میان بستم فهمیدم یک چشمم رسماً هیچ چیز نمیبیند! تاریکی مطلق! البته وقتی به ساختمانی که خورشید پشتش بود نگاه میکرد لبههای ساختمان با خطوط ظریفی تقریباً مشخص بود ولی هر دو سوی این خطوط خاکستری بود.
کمی شرایط مختلف را آزمایش کردم ولی نتیجه فرقی نمیکرد. من یک چشمم را از دست داده بودم! نمیدانم چرا ولی خیلی راحت قبول کردم که یک چشمم را از دست دادهام. ناراحت نشدم ولی بالافاصله این فکر به ذهنم رسید که باید موقع رانندگی بیشتر دقت کنم!
البته بینایی چشمام برگشت ولی تجربهی جالبی برایم بود!
اگر شما جای من بودید چه احساسی داشتید؟
Which one is more important to you, democracy or liberalism?
If in a schoolclass not only more than half, but anybody would like to kick your kid's ass, what would you say? Do you belive in democracy without the basis of freedom? Do you belive in the democracy held in Iran?
پست کارگاه پیش از ازدواج که یادتان هست (اگر نیست یک سری این پایین بزنید!) یکی از کتابهایی که قولاش را داده بودم کتابی است به اسم «چرا زنان گریه میکنند و چرا مردان دروغ میگویند» اثر باربارا و آلن پیز.
فایرفاکسام را تنظیماتش را عوض کردهام تا زمینهی تیره و متن به رنگ روشن پیشفرضش باشد. البته وبسایتهایی که خودشان استایل تعریف کردهاند، استایل آنها را نمایش میدهد. ولی جاهایی که این تعریف استایل کامل نبوده دردسر شروع میشود، اغلب وبسایتها، رنگ پسزمینه را عوض میکنند ولی کاری به کار رنگ متنها ندارند، اغلب مرورگرها هم تنظیماتشان رنگ متن سیاه را به عنوان پیشفرض دارند، نتیجه واضح است، این وبسایتها در میلیونها کامپیوتری که تنظیمات پیشفرض مرورگر را عوض نکردهاند، درست دیده میشوند، ولی در فایرفاکس من نه!
یکی از اینها، وبلاگ حامد قدوسی است که متن با رنگ پیشفرض سیاه روی پسزمینهی قهوهای/شیریاش خیلی خوانا دیده میشود، ولی متن خاکستری روشن روی این پسزمینه اصلاً خوانا نیست.
بدین وسیله، از تمام وبسایتداران، طراحان وب و وبلاگنویسان علیالخصوص جناب حامد خان قدوسی که ارادتی هم نسبت بهشان داریم (من، فامیل و دوستان!) تقاضا میکنیم نسبت به اصلاح CSSهای صفحات وبشان اقدامات لازم را مبذول فرمایند!!
پ.ن. این مطلب را خیلی وقت پیش نوشتم که آپلود کنم، همان موقع اینترنتام قطع شد. خلاصه اینکه الان به دلیل دردسرهای فراوانی که داشتم از تنظیمات پیشفرض استفاده میکنم ولی بهتر دیدم تذکر را داده باشم!